زندگینامه فریدا کالو

Frida Kahlo. Self-Portrait with Loose Hair.
Frida Kahlo. Self-Portrait with Loose Hair. 1947. Oil on masonite. 61 x 45 cm Private collection.




 مهراوه جوان





فریدا کالو[1] نقاش مکزیکی بیشتر با پرتره ایی که از خود کشیده است شناخته می شود. از 143 نقاشی به جای مانده از کالو، 55 نقاشی پرتره هایی از خود اوست. کالو خود در این باره گفته است: " من خودم را می کشم چون اکثر اوقات تنها هستم و چون سوژه ای هستم که بهتر از هر سوژه ی دیگری می شناسم." اکثر این پرتره ها بیانگر دردهای جسمی و روحی او در زندگی پر رنج اوست. دردهای جسمانی، 35 عمل جراحی، زندگی زناشویی آشفته و ناتوانی در بچه دار شدن همه در نقاشی های او منعکس شده اند. او خود گفته است:" من هرگز رویا ها را نقاشی نکردم. من واقعیت خودم را کشیده ام."
نقاشی های کالو را در زمره هنر بدوی[2] (و همچنین سورئالیستی) قرار می دهند. کالو تحت تاثیر فرهنگ مکزیک  در نقاشی هایش از رنگ های درخشان و سمبولیسم دراماتیک استفاده کرده است. او عناصر کلاسیک مذهبی مکزیک را با سورئالیسم در آمیخته است مثلا بارها در نقاشی هایش از میمون استفاده کرده است که در اساطیر مکزیک نماد شهوت است اما فریدا آنرا به عنوان سمبل لطافت و عنصر محافظت کننده استفاده کرده است. مضامین مسیحی و یهودی نیز در نقاشی های او دیده می شود و نقاشی هایش توسط فمینیست ها به خاطر نمایش جسورانه تجربه های زنانه ستوده شده است.

Frida Kahlo. Self-Portrait with Monkey.
Frida Kahlo. Self-Portrait with Monkey. 1940
کالو در زمان زندگیش برای مردم چندان شناخته شده نبود و معمولا از او با عنوان همسر دیگو ریورا[3] یاد می شد. تنها در دهه 1980 بود که عموم مردم او را شناختند. در این زمان در مکزیک جنبشی هنری با نام نئومکزیکنیسم[4] آغاز شد و این جنبش به شهرت یافتن فریدا کمک بسیاری کرد. به علاوه نمایشگاه هایی از آثار او در بریتانیا، سوئد، آلمان و ایالات متحده برگزار شد و فیلمی موفقیت آمیز از زندگی او و ریورا ساخته شد.
گرامیداشت صدمین سال تولد او در 13 جولای سال 2007 با بزرگترین نمایشگاه آثار او در مکزیک برگزار شد. این نمایشگاه شامل یک سوم آثار هنری او و نامه ها و دست نوشته های او بود.
***
فریدا کالو با نام کامل ماگدالنا کارمن فریدا کالو کالدرون[5] در ششم جولای سال 1907به دنیا آمد. گرچه خود او همیشه تاریخ تولدش را هفتم جولای سال 1910 ذکر می کرد چون دوست داشت سال تولدش با شروع انقلاب مکزیک هم زمان باشد تا شروع زندگی اش با تولد مکزیک مدرن مصادف باشد.
 فریدا سومین دختر از چهار دختر کارل ویلهلم کالو[6]، آلمانی یهودی با تبار مجار بود. ماتیلده کالدرون  گونزالس[7] مادر فریدا، همسر دوم ویلهلم و مکزیکی کاتولیک  بود. پدر فریدا از همسر قبلی خود دو دختر داشت و تمام خانواده در خانه ای ("خانه آبی[8]") که ویلهلم و ماتیلده در 1904 در کویواکان[9] در حومه مکزیکوسیتی بنا کرده بودند، زندگی می کردند.
پدر بزرگ فریدا عکاس بود و به پدر او کمی عکاسی و نقاشی آموخته بود. ویلهلم که بعد از به تابعیت مکزیک در آمدن نام خود را به گولرمو[10] تغییر داده بود، به تجارت مشغول بود و از کمیسیون هایی که از دولت مکزیک می گرفت به ثروتی نسبی دست یافته بود. اما انقلاب مکزیک که در 1910 آغاز می شود و دهه ها طول می کشد باعث بیکاری پدر فریدا می شود. در نتیجه کودکی فریدا در فقر نسبی می گذرد.
در سال 1913 فریدای 6 ساله به فلج اطفال مبتلا می شود و در اثر آن پای راست او برای همیشه از شکل طبیعی خارج می شود و باریک تر از پای دیگرش به نظر می رسد. به همین خاطر در کودکی او را "فریدای پا قلابی" صدا می کردند. کالو در مورد نقص پایش بسیار حساس بود و برای پنهان کرن آن ابتدا پوشیدن شلوار را امتحان کرد اما بعدا از دامن های بلند از مد افتاده استفاده کرد. این طرز لباس پوشیدن بعدها مشخصه ی فریدا کالو شد.
برخلاف بسیاری از هنرمندان، کالو نقاشی را از سالهای کودکی آغاز نکرد. گرچه پدرش برای سرگرمی نقاشی می کرد اما دخترش نقاشی را جدی نمی گرفت.
Frida Kahlo. Self-Portrait.
Self-Portrait. 1940
 فریدا تحصیلات ابتدایی خود را در کولجیو آلمان[11]، مدرسه آلمانی مکزیکوسیتی می گذراند. در سال 1922 فارغ التحصیل می شود و تحصیل در اسکوئلا نسیونال پرپاتوریا[12] (مدرسه (مدرسه ملی آماده سازی) را که بهترین مدرسه ی آمادگی برای کالج در مکزیک بود، آغاز می کند. از 2000 دانش آموز مدرسه فقط 35 نفر دختربودند. فریدا با این هدف که در آینده پزشک داروساز شود، رشته علوم طبیعی را انتخاب می کند.
در همان مدرسه فریدا برای نخستین بار با ایده های سوسیالیسم و ناسیونالیسم سوسیال آشنا می شود. او به گروهی می پیوندد که به خاطر کلاه های خاص خود "کاچوچاس[13]" خوانده می شدند. بسیاری از اعضای این گروه بعد ها چهره های مهم سیاسی و فرهنگی مکزیک  شدند.
اتفاقی که زندگی فریدا کالو را برای همیشه دگرگون می کند و باعث ورود او به دنیای هنر می شود در سپتامبر 1925 وقتی او و دوست پسرش آلخاندرو گومز آریاس[14] از مدرسه به خانه باز می گشتند رخ می دهد. اتوبوسی که آن دو در آن بودند با یک ترن برقی برخورد می کند، چند نفر کشته می شوند و کالو دچار جراحات شدیدی می شود و او سه ماه در تختخواب بستری می شود. حتی بیم آن می رفت که او توانایی راه رفتن را برای همیشه از دست بدهد. گرچه کالو توانایی راه رفتن را دوباره به دست می آورد، اما آثار جسمانی این حادثه تا آخر عمر کالو را آزار می دهند.
در زمانی که کالو در تختخواب خود بستری است، قلم مو را به دست می گیرد تا درد و ملال خود را با نقاشی تخفیف دهد. پدر و مادرش آینه ای در اتاقش نصب می کنند تا بتواند از خود به عنوان مدل استفاده کند و این گونه است که کالو نخستین پرتره هایش را از خود می کشد.

Frida Kahlo. Self-Portrait.
Frida Kahlo. Self-Portrait. 1929..
 بعضی از نقاشی های اولیه او "پرتره از خود در لباس ابریشم"(1926)، "پرتره میگوئل ن. لیرا " (1927) [15]، "پرتره آلیشیا گالانت"([16] (1927  و "پرتره خواهرم کریستینا[17]"و(1928) هستند. رنگ های مات و پس زمینه های یک دست این نقاشی ها نمایانگر نفوذ شدید سبک اروپایی در هنر آن دوران مکزیک هستند. البته این مسئله به زودی تغییر می کند.
انقلاب در حال پیشروی مکزیک با تغییرات فرهنگی همراه بود، از جمله شکل گیری این نگرش که فرهنگ سرخپوستی مکزیک نیز به اندازه فرهنگ اسپانیایی وارد شده از اروپا مهم و درخور توجه است. این تغییر نگرش در تکامل نقاشی های کالو از سبک خشک و آکادمیک اروپایی به سبک لغزان و رنگارنگ مکزیکی کاملا قابل مشاهده است.
در 1928 کالو بهبود نسبی یافت و توانست زندگی کم و بیش عادی را از سر بگیرد. او دوباره با بسیاری از دوستان دوران مدرسه خود که اکنون در دانشگاه بودند ارتباط برقرار کرد. از طریق همین دوستان بود که او دیگو ریورا، نقاش مشهور را ملاقات می کند. البته کالو و ریورا پیشتر در 1922 هنگامی که ریورا مشغول نقاشی در آمفی تاتر اسکوئلا بود همدیگر را ملاقات کرده بودند؛ اما از آن زمان دیگر با هم ملاقاتی نداشتند. وقتی کالو نقاشی های خود را به ریورا نشان می دهد، ریورا به شدت هیجان زده  می شود و او را به ادامه نقاشی تشویق می کند.
درهمان سال کالو به حزب کمونیست مکزیک می پیوندد. خیلی زود بین کالو و ریورا رابطه عاشقانه به وجود می آید و علی رغم 21 سال اختلاف سنی و مخالفت های مادر فریدا، آن ها در 21 آگوست 1929 ازدواج می کنند.
در اواخر دهه 1920 فضای سیاسی در مکزیک دستخوش تغییر می شود. رئیس جمهور وقت پلوتارکو الیاس کالس[18] که از 1928 تا 1934 قدرت را در دست داشت، بودجه نقاشی های بزرگ دیواری را قطع می کند. ریورا که نقاشی دیواری تخصص اوست از نظر مالی تحت فشار قرار می گیرد. علاوه بر این کالس مخالفان سیاسی از جمله حزب کمونیست مکزیک را تحت فشار قرار می دهد. ریورا گرچه حزب را ترک کرده است اما هنوز مشکوک تلقی می شود.
به همین دلایل در 1930 کالو و ریورا به ایالات متحده می روند. ریورا امیدوار است بتواند برای نقاشی های خود در آمریکا مشتری پیدا کند و از آزادی سیاسی آنجا بهره مند شود. آن ها چهار سال در ایالات متحده می مانند و برحسب سفارشات ریورا در سان فرانسیسکو، نیویورک و دیترویت اقامت می کنند.
در 1930 کالو باردار می شود. اما متاسفانه به علت عوارض تصادف سال 1925 کالو نمی تواند کودک را به دنیا بیاورد و مجبور به سقط جنین می شود. در 1931 دوباره باردار می شود و این بار تصمیم می گیرد بچه را نگه دارد هر چند به قیمت عمل پر خطر سزارین برای او باشد. اما این بار کودک پیش از موعد به دنیا می آید و می میرد.
Frida Kahlo. My Dress Hangs There.
My Dress Hangs There. 1933
کالو احساس خود در این باره را در نقاشی "بیمارستان هنری فورد[19]و(1932) نشان می دهد. از جمله دیگر آثار این دوره او "پرتره دکتر لئو الوسر[20]" و(1931"پرتره از خود در مرز مکزیک و ایالات متحده" (1932)، "تولد من"(1932) و "نیویورک" یا "لباس آویزان من" (1933) هستند. نقاشی "تولد من" آغاز سری نقاشی های اتوبیوگرافیک کالوست که سال های کودکی و میراث اجدادی اش را به تصویر می کشد.
 در 1934 پروژه های ریورا در ایالات متحده تمام می شود و کالس دیکتاتور مکزیک هم از مقام خود خلع می شود. بنابرین ریورا و کالو به مکزیک بازمی گردند. آنها در خانه کوچکی در سن آنجل[21] در حومه مکزیکوسیتی اقامت می گزینند. در 1935 کالو پی به رابطه عاشقانه ریورا با خواهر کوچکترش کریستینا کالو می برد. گرچه ریورا هرگز به کالو وفادار نبوده، اما این رابطه او را به شدت می رنجاند. کالو ریورا را ترک می کند و حتی تصمیم می گیرد درخواست طلاق بدهد.
در اواخر همان سال ریورا و کالو دوباره زندگی با هم را شروع می کنند، اما رابطه آن ها هیچ گاه به صورت سابق بازنمی گردد. کالو و ریورا هر دو روابط متعدد خارج از ازدواج داشتند. کالو که دوجنسگرا بود علاوه بر مردان با زنان هم روابط جنسی برقرار می کند. از جمله این زنان ژوزفین بیکر[22]، همسر چارلی چاپلین[23] است.
در 1936 کالو فعالیت سیاسی را از سر می گیرد. او و ریورا به دولت مکزیک پیشنهاد می کنند به لئون تروتسکی[24] که به خاطر فشار های مسکو از نروژ اخراج شده است، پناهندگی سیاسی اعطا کند. رئیس جمهور لازارو کاردناس[25]  درخواست آن ها را می پذیرد و در سال 1937 تروتسکی و همسرش ناتالیا سدووا[26] به منزل آن ها وارد می شوند. آن ها تا سال 1939 در آنجا می مانند. کالو و تروتسکی رابطه عاشقانه زودگذری هم داشتند.
از طریق تروتسکی کالو به هنرمند سورئالیست فرانسوی، آندره برتون[27] معرفی می شود. برتون به سرعت تحت تاثیر نقاشی های کالو قرار می گیرد و آن ها را "سورئالیسم بدوی... رها از سمبل ها و فلسفه ای که نقاشان سورئالیسم رسمی را وسوسه می کند" توصیف می کند. برتون امکانات برگزاری اولین نمایشگاه کالو در ایالات متحده را فراهم می کند.
این نمایشگاه در 1938 با امضای قرارداد با جولین لوی[28] دلال هنری نیویورکی برگزار می شود. کالو که همواره برای خود نقاشی کرده و هرگز در نقاشی هایش به بیننده توجهی نداشته، نمی توانست درک کند چگونه نقاشی هایش  ممکن است برای کسی جالب توجه باشد. با این وجود او با این پیشنهاد موافقت می کند وقرارداد را امضا می کند.
Frida Kahlo. The Frame.
 The Frame  1937
این نمایشگاه موفقیت برزگی برای کالو بود. در آن دوران گالری های هنری کمی در ایالات متحده بود و نقاشان انگشت شماری خود را وقف هنر آوانگارد کرده بودند؛ بنابرین نمایشگاه توجهات بسیاری را به خود جلب می کند و پوشش رسانه ای خوبی داده می شود. از 25 نقاشی نمایشگاه، نیمی به فروش می رسد و کالو دستمزد خوبی دریافت می کند.
در همان زمان زندگی زناشویی کالو و ریورا باز تا مرز از هم پاشیدگی پیش می رود. پولی که کالو از فروش تابلو به دست آورده بود در استقلال او از شوهرش نقش مهمی دارد.
در 1939 فریدا راهی پاریس می شود زیرا آندره برتون به او قول برگزاری نمایشگاه دیگری را داده است. اما برتون تلاش زیادی برای برگزاری آن نمی کند و بعد از تاخیر های بسیار سرانجام با کمک یک سورئالیست دیگر، مارسل دوشامپ[29] است که نمایشگاه برگزار می شود. در همین نمایشگاه، موزه لوور نقاشی "قاب" کالو را می خرد و این اولین اثر یک هنرمند مکزیکی در قرن بیستم است که توسط یک موزه معتبر بین المللی خریداری می شود.
Frida Kahlo. The Suicide of Dorothy Hale.
The Suicide of Dorothy Hale. 1939
 کالو پاریس را خوشایند نمی یابد. به نظر او مردم فرانسه و سورئالیست ها "خیلی روشنفکر" هستند و آنقدر به آداب اجتماعی خود پایبندند که نمی توانند از آثار نقاشی زنی خارجی قدردانی کنند. به علاوه افکار عمومی اروپا به شدت درگیر جنگی بود که وقوعش احساس می شد و توجه به هنر بسیار کمرنگ بود.
آثار قابل ذکر کالو در این سال ها نقاشی های اتوبیوگرافیک "اجداد من، والدین من و من" (1936)، "پرستارم و من" (1937) و "خودکشی دوروتی هیل[30]"و(1939) هستند.
 کالو بلافاصله بعد از پایان نمایشگاه به مکزیک بازمی گردد. در بازگشت به خانه پدری می رود تا از شوهرش که روز به روز با او بیگانه تر می شود، فاصله بگیرد. این دو یک سال بعد بیشتر با اصرار ریورا، از هم جدا می شوند.
کالو افسردگی خود را در تابلوی "دو فریدا" (1939) نشان می دهد. به علاوه او سعی می کند بیشتر به خود بپردازد و این موضوع در نقاشی "پرتره از خود با موهای کوتاه" (1940) که در آن فریدا موهای کوتاه و کت و شلوار مردانه به تن دارد، دیده می شود. این جدایی مدت زیادی طول نکشید و کالو و ریورا در 1940  مجددا ازدواج کردند.
Frida Kahlo. The Two Fridas.
The Two Fridas. 1939
در دهه 1940 با توجه به جنگ در اروپا، منابع طبیعی مکزیک رونق تجاری زیادی پیدا می کنند. با اوج گیری ناسیونالیسم در مکزیک محبوبیت کالو در زادگاهش به شدت افزایش می یابد؛ او جایزه های زیادی دریافت می کند، به عضویت کمیته های مختلفی در می آید و پیشنهاد های زیادی به او می شود.
در 1942 به عنوان یکی از اعضای سمیناریو دی کالتورا مکزیکینا[31]، گروهی که ماموریت آن غنا بخشیدن به فرهنگ مکزیک بود، انتخاب می شود. در 1943 در مدرسه تازه تاسیس شده نقاشی و مجسمه سازی به تدریس مشغول می شود و 12 ساعت در هفته کلاس نقاشی برگزار می کند.
در این زمان کالو با مشکلات شدید جسمانی مواجه می شود. عوارض تصادف وحشتناک بیست سال قبل باعث درد های شدیدی در ناحیه کمر او می شود. کالو خانه نشین می شود اما به تدریس خود ادامه می دهد.
رنج های این دوره از زندگی او در نقاشی هایی مثل "ستون شکسته" (1944)، "درخت امید، استوار باش" (1946) و "گوزن زخمی" (1946) منعکس شده است. نقاشی های اواخر دهه 1940 او پر از سمبل های آزتک است که با شرایط خود او پیوند داده شده اند. یک نمونه قابل توجه از این دست نقاشی "آغوش عشق دنیا: زمین، خودم، دیگو و سنور زولتول[32]" و (1949) است.
Frida Kahlo. Self-Portrait with the Portrait of Doctor Farill.
Self-Portrait with tDoctor Farill
در دهه 1950 سلامتی کالو پیوسته رو به افول می رود. او تحت اعمال جراحی متعددی قرار می گیرد که البته هیچ کدام موفقیت آمیز نیستند. بالاخره مجبور می شود از صندلی چرخدار استفاده کند و کمی بعد برای همیشه در تختخواب بستری می شود. قرص های آرامبخشی که او برای تسکین درد هایش، پیوسته مصرف می کند او را به پایان تکنیکی هنرش می رسانند.
از آخرین آثار او "پرتره ای از خود با دکتر فاریل[33]"و(1951 (دکتر فاریل پزشک جراح کالوست)، "مارکسیسم به بیمار سلامتی میدهد" (1954) و "پرتره از خود با استالین" (1954) است.
 پای راست کالو به خاطر ابتلا به قانقاریا از زانو قطع می شود. در تابستان 1954 کالو به ذات الریه مبتلا می شود و در سیزدهم جولای در خانه آبی، جایی که در آن متولد شده بود؛ جان می سپارد. چند روز قبل از مرگش کالو در دفتر خاضرات خود نوشت:"امیدوارم خروج لذت بخش باشد–  و امیدوارم هرگز بازنگردم – فریدا".
علت رسمی مرگ او انسداد جریان خون اعلام می شود و کالبدشکافی انجام نمی شود. اما بعضی معتقدند که مرگ او ناشی از مصرف بیش از حد داروهای آرامبخش و احتمالا عمدی بوده است.
در مراسمی که برای او در کاخ هنرهای زیبای مکزیکوسیتی برگزار می شود، اعضای حزب کمونیست با اصرار زیاد بر تابوت او پرچم سرخ حزب را نصب می کنند. روزنامه های راستگرا این اقدام را شبیخونی به جامعه مدنی مکزیک می خوانند.
 طبق خواسته فریدا کالو پیکر او سوزانده می شود و خاکسترش در خانه آبی نگهداری می شود. خانه آبی پس از مرگ ریورا، در 1958 به موزه آثار کالو تبدیل شد.



[1] Frida Kahlo
[2] Naïve Art
[3] Diego Rivera
[4] Neomexicanismo
[5] Magdalena Carmen Frieda Kahlo Calderón
[6] Carl Wilhelm Kahlo
[7] Matilde Calderon Gonzalez

[8] The Blue House (La Casa Azul)

[9] Coyoacan
[10] Guillermo
[11] Colegio Aleman
[12] Escuela Nacional Prepatoria
[13] Cachuchas
[14] Alejandro Gomez Arias
[15] Miguel N. Lira
[16] Alicia Galant
[17] Christina
[18] Plutarco Elias Calles
[19] Henry Ford
[20] Dr. Leo Eloesser
[21] San Angel
[22] Josephine Baker
[23] Charlie Chaplin
[24] Leon Trotsky
[25] Lazaro Cardenas
[26] Natalia Sedova
[27] Andre Breton
[28] Julien Levy
[29] Marcel Duchamp
[30] Dorothy Hale
[31] Seminaro de Cultura Mexicana
[32] Senor Xolotl
[33] Dr. Farrel

No comments: