خورشید بر درگاه مغرب، در آستانه ی رسیدن اش فریاد بر آورد تا آدمیان را، مددی گیرد
خورشید بر درگاه مغرب درآستانه ی شکفتن و جوانه زدن در جدالی مهیب، فریادی بر کشید تا آدمیان را، شاید، مددی خورشید، درخون غلتان و آدمیان هر یک به گوشه ای گویی، گویی انگار خورشیدی نبوده است به کار. --- منصوره اشرافی- از کتاب" سکوت ِ سپری شده"